این هم مساحت زیست بنده.
تخته شاسی و کاغذ A3 از ملزومات هر روزه س. خط کش چوبی اسمش خط کش T و از سالهای دانشجویی مادر برای من مونده.
مداد رنگی پلی کالر ۳۶ رنگ لیرا.. هنوز دانشجو نشده بودم. کادوی تولد برام خریدن. عاذین و بابای مداد رنگیا..
کتاب حافظ رو ۵ سال پیش از حافظیه خریدم. یه مدت جا مونده بود پیش بابا. وقتی بهم برگردوند گفتم بابا بوی تو رو میده. ازم گرفت و عطر کوچک جیبیشو زد به صفحه هاش. هنوزم بوی بابا میده. همیشه همراهمه. ۵ سال خاطره ها ساخته..
عینکم که چشمامه. یک کمکی کجه. شیشه هاش کثیف میشه همش و خودم متوجه نمیشم. اگه نباشه چایی بهم نمی چسبه. بارون هم.. وقتی می باره و تار و محو میشه دنیا.
کلیپس عزیز که زندگانی سخته با موهای آشفته.
نت بوک اچ پی٬ ۷ ساله باهامه. اسمشو گذاشتم لاله. خیلی صاحب خوبی برای وسایلم نیستم.. خصوصا با وجود برادرهای کوچک تر. ولی تذیت نمی کنه. غر نمی زنه و می سازه باهام. بخش زیادی از گنجینه م رو نگهداری می کنه.
تسبیح لیف خرما.. این تسبیح و یکی دیگه عین همین رو بابا و مامان از مکه آوردن. یکیش پیش باباس و مال مامانو من برداشتم. همیشه به گردنمه.
دفترچه ی سبز آبی و خودکار مشکی که باید دم دستم باشن برای یادداشت فکر و خیالاتم.
پیکسل آقا مرتضا. از نمایشگاه کتاب خریدمش. نگاهش می کنم.. انگشت اشاره رو گذاشته پشت گوشش و سرشو آورده جلو. یعنی بگو. گوش می کنم.
و لیوان سمت راستی.. که هدیه ی یک دوست کاکتوسیه. امیدوارم سلامت باشه.
قالیچه زمینه هم دست باف مام بزرگه.