نمیدانم بعدها پشیمان میشوم از فرصتهایی که دنبالشان ندویدهام و گذشتنشان را تماشا کردهام و آیا به گل نشسته حسرت خواهم خورد؟ حالا ولی از اینکه شجاعت ایستادن دارم بر آنچه درست میپندارم، دلم قرص است.
نمیدانم بعدها پشیمان میشوم از فرصتهایی که دنبالشان ندویدهام و گذشتنشان را تماشا کردهام و آیا به گل نشسته حسرت خواهم خورد؟ حالا ولی از اینکه شجاعت ایستادن دارم بر آنچه درست میپندارم، دلم قرص است.
دلت همیشه قرص :)
+ من میخوام اعتراض کنم نسبت به پستهای رمزدار. اجازه دارم؟ :))
اختیار دارید. من میشنوم.
وقتی روی حرف خودت میمونی، حتی اگر نتیجه نتیجۀ دلخواهت نباشه باز قابل تحملتره. باز به خودت مدیون نیستی.
فکر میکنم اگه رویکردمون نسبت به زندگی این باشه که در لحظه شرمندۀ خودمون نباشیم، در آینده هیچموقع حسرت گذشته رو نمیخوریم!
اگر ۶۳ سالت بود، این رو ازت میپذیرفتم.
درسته، حق میدم بهتون. (-: تئوری خودسازگار و زیباییئه، ولی هنوز کاملن به بوتۀ آزمایش گذاشته نشده. مثل تورم یا نظریۀ ریسمان!
ولی میدونی، دنیایی که میسازه رو دوست دارم. و دنیای نظریهی ریسمان رو.
می کند خون در دل اکنون پنجه ی خورشید را
طی شد آن فرصت که زلف او سری با شانه داشت...
:)
حس اینکه الان جای درستی وایستادم با اختلاف مهترین و روشنی بخش ترین حس دنیاست !
مهمه ادم بدونه تو چه مسیریه و اصلا درسته ...