معادلهای برای محاسبهی احتمال وجود تمدنهای پیشرفته در کهکشان راه شیری.
N : تعداد تمدنهای فرازمینی در کهکشان که بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد.
*R : میزان متوسط سال نوری تشکیل ستارهها.
fp : کسر ستارههایی که سیاره دارند.
ne : متوسط سیارههایی با اکوسیستم مناسب برای حیات.
fl : کسر سیارههایی که حیات میتونه عملا در اون رشد پیدا کنه.
fi : کسر سیارههای دارای حیات، که میتونند حیات هوشمند یا "تمدن" داشتهباشند.
fc : کسر سیارههایی که میتونند تکنولوژی ارتباطی داشته باشند و نشانههای قابل ردیابی از حیاتشون در فضا به جا گذاشتهند.
L : طول عمر مرحلهی ارتباطی. یعنی مدتی که اون نشانهها توی فضا وجود دارند و ما فرصت داریم پیداشون کنیم.
اختر زیست شناسان میگن یک پنجم ستارهها، سیارههای قابل سکونت دارند و درحال حاضر، پیشبینی میکنند که در هرمیلیون ستاره، یکی هست که سیارهای با احتمال حیات هوشمند داره و اگه تعداد کل ستارههای کهکشان رو در نظر بگیریم، حدود 300 هزار تمدن هوشمند در کهکشان ما وجود داره. :دی
میون همین حساب کتابا بودیم که "فرمی" گفت هی وایسید.. اگه این همه تمدن فرازمینی با توانایی برای ارتباط با ما وجود داشت، ما از وجودشون باخبر میشدیم، چون اونا این کار رو میکردن.
چرا ما هیچچی نداریم؟ :تناقض
نظر وونادورین داستان "انسانها" اینه که :
" این معادله کسرهای دیگهای هم در خودش داره.
fcgas : کسر کسانی که به ارتباط با زمین، سر سوزنی اهمیت میدن.
fdsbthdr : کسر کسانی که این کار رو کردهن و انسانها نفهمیدهن.
اما گوش کنید، نگران نباشید. اون موجودات بیگانهی اون بالا، نمیدونند دارند چه چیزی رو از دست میدن."
خ. "انسانها" نوشتهی مت هیگ، ترجمهی گیتا گرکانی، نشر هیرمند.
پروفسور اندرو مارتین، ریاضیدانیه که حدس ریمان در مورد ریشههای تابع زتا رو اثبات کرده و این میتونه پیشرفت تمدن انسانی رو چندین هزاربرابر سریعتر بکنه. اما میزبانها اجازه ی این کار رو نمیدن.
این کتاب دربارهی فرازمینیها نیست. دربارهی ریاضی و فیزیک نیست. از این کتابهای آخرالزمانی نیست. این داستان "انسانها" ست.
برای گالیور.