گاهی یه اشتباهی میکنیم که تقصیری در وقوعش نداریم. یا شاید هم مقصریم اما اتفاقاتی که بعدش پیش میاد و همهچی رو خراب میکنه٬ خواست ما نبوده.
گاهی اشتباهی پیش میاد از جانب ما و به عزیزانمون و دوستانمون آسیب میزنه و ما هیچ کاری٬ هیچ کاری نمیتونیم بکنیم.
کاش فقط بدونه من اون آدمی نیستم که لحظهای رو حتی بد بخوام برای کس دیگهای. من فقط بچهم و شاید سادهتر نگاه میکنم به همهچیز و شاید خیلی چیزها رو نمیتونم از پیش بفهمم. متاسفم برای هرچی که پیش اومده و متاسفم که نمیتونم کاری بکنم و اگه که ذرهای هم در ناراحتیت تاثیر گذاشته باشم٬ هیچ وقت خودم رو نمیبخشم.
کاش این اتفاق اون قدر تکرار نشه که از من آدمی بسازه که برای رنجش دیگران تقلا میکنه.